شبهای این سالها را نمی دانم چگونه تعریف کنم آخر شب هایی
که تو هستی یک جوراند و شب هایی که نیستی جور دیگر اصلا
شب ها از یک ساعتی به بعد اگر خوابت نبرد دیگر باید فاتحه ی
آن شب و دلت ررا بخوانی نمی دانم چه رازی درون شب نهفته است
که تمام دلتنگی ها و خاطره ها یکدفعه هوار میشود روی آدم این شبها
بسیار بی رحم اند چه کسی شب های مهربان را دیده است اصلا شبهایی
که تو در آن نباشی با ماه هم قشنگ نمی شود
:: برچسبها:
دلنوشته فراق,
|